حالا دیدار ما به نمی دانم آن کجای فراموشی دیدار ما اصلا به همان حوالی هرچه باداباد دیدار ما و دیدار دیگرانی که مارا ندیده اند. پس با هر کس از کسان من از این ترانه ی محرمانه سخن مگوی نمی خوهم آزردگان ساده ی بی شام و بی چراغ از اندوه اوقات ما باخبر شوند!شاید باید رفت با کوله ای از دلتنگی ... خداحافظ